حکایت هایی از سیره خانوادگی علامه طباطبایی
تاریخ انتشار: ۲۴ آبان ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۹۹۶۳۰۴۱
به گزارش جام جم آنلاین به نقل از مباحثات؛ صاحب تفسیر المیزان که بسیاری از علما، بزرگان و مراجع تقلید شاگردی در محضر او افتخار میکردند، چنان زندگی عاشقانهای داشت که شاید کمتر کسی حکایتهای آن را باور کند اما علامه طباطبایی و همسرش در طول زندگی مشترک پرفراز و نشیبشان چنان دلبسته هم بودند که بعد از فوت همسر علامه، گریههای علامه طباطبایی در فراق او بر سر زبانها افتاد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
۱- قرآن خواندن روی پای بابا
خانوادهاش را در برنامههای دینی شریک میکرد. صبح که دو دخترش بیدار میشدند و پدر را مشغول قرآن خواندن میدیدند، آنها را در آغوش میگرفت و بعد از نوازششان، روی پاهایش مینشاند و آرام بقیه قرآن را آن جوری که بچهها هم بشنوند زمزمه میکرد. ماه رمضان خانهاش خیلی باصفا میشد. برنامه مناجات خانوادگی میگذاشت. اعتقاد داشت عبادت و مناجات همراه با خانوادهاش زودتر مورد پذیرش خداوند قرار میگیرد. همه اهل خانه را جمع میکرد تا دعای سحر را با هم بخوانند. خودش بلند بلند میخواند و همسر و بچههایش هم پشت سرش تکرار میکردند. هر سال ایام فاطمیه خانهاش را ۱۰ روز محل روضه میکرد و همه اعضای خانواده – حتی دختران را که ساکن شهرهای دیگر بودند- دعوت میکرد تا این ۱۰ روز کنار هم عزاداری کنند. تابستانها هم برنامه ثابت خانوادگیاش، سفر به مشهد بود. گاهی تمام تابستان را با اهل خانه در مسافرت مشهد سپری میکرد.
۲- ناراحتی به خاطر بچه گربه
میگفت آدم خودش باید حواسش جمع باشد و نظافت را رعایت کند تا سوسک و پشه به خانهاش راه پیدا نکنند. دخترش میگوید: «یک روز به دیدنشان رفتم. دیدم خیلی ناراحتاند. علت را پرسیدم. خانمشان گفتند بچه گربهای افتاده توی چاهک حیاط خلوت. ایشان از دیروز تا حالا پریشاناند و همین طور راه میروند. نه غذا میخورند و نه استراحت میکنند. من خندیدم و گفتم برای بچه گربه ناراحتید؟ ایشان به گفتند بشر باید عاطفه داشته باشد. آدم بیعاطفه یعنی با قرآن دوست نیست. بالاخره کلی خرج کردند و چاهک را شکافتند تا بچه گربه را درآوردند.»
۳- به عشق همسر
همسرش که بیمار شد ۲۷ روز تمام کار و زندگیاش را رها کرد و به طور شبانهروزی به او میرسید. بعد از مرگ او به عشقش وفادار بود و تا چهار سال هر روز میرفت کنار مزارش. بعد از آن چهار سال هم که فرصت کمتری داشت به طور مرتب دو روز در هفته (روزهای دوشنبه و پنجشنبه) سر مزار همسرش میرفت و امکان نداشت این برنامه را ترک کند. به شاگردش هم پولی داده بود تا به کسی بدهد و تا یک سال هر هفته در شبهای جمعه در حرم حضرت معصومه(س) به نیابت از همسر مرحومش زیارتنامه بخواند. میگفت: «بنده خدا باید حقشناس باشد. اگر آدم نتواند حق مردم را ادا کند، حق خدا را هم نمیتواند ادا کند.
۴- رشته عشق است و برگردن نکوست
خانهشان را چند بار عوض کردند: تبریز، نجف، شادآباد تبریز و بالاخره قم؛ آن هم در شرایطی که خانهشان در تمام این سالها- به جز سالهای حضور در شادآباد- محقر و کوچک بود و شرایط زندگی در غربت قم و نجف سخت و طاقتفرسا. آخرین بار که بساطشان را برداشتند و از زادگاهشان عازم غربت قم شدند، برای بچهها سؤال پیش آمد که چرا این قدر جابهجایی و سفر آن هم با این شرایط سخت؟! سید عبدالباقی (فرزند ارشد خانواده) که آن روزها پسرکی ۱۴ ساله بود علت را از مادرش جویا میشود؛ «شب عید که موقع مسافرت نیست! در این هوای سرد تبریز بالاخره کجا میخواهیم برویم؟!» مادرش نگاهی به او کرد و در حالی که اشکهایش را پاک میکرد، این دو بیت شعر را برایش خواند: «رشتهای بر گردنم افکنده دوست/ میکشد هر جا که خاطرخواه اوست. رشته برگردن نه از بیمهری است/ رشته عشق است و برگردن نکوست».
۵- دختر امانت خداست
در صدا کردن خانم و بچهها اخلاص خاصی داشت. حتی تا آخرین روز زندگی با همسرش هم او را با الفاظ سبک خطاب نکرده بود. همیشه «خانم» را همراه با نام او به کار میبرد. غیر از هسمرش، به بچهها هم احترام میگذاشت؛ مخصوصاً به دخترها. همیشه کنار اسمشان لقب «سادات» را هم بیان میکرد. میگفت حرمت دختر، مخصوصاً سیده باید حفظ شود. دختران امانت خدا هستند. هر چه آدم به آنها احترام بگذارد، خدا و پیغمبر خوشحال میشوند.
فرزند علامه میگوید: «رفتارش با مادرم بسیار احترامآمیز و دوستانه بود. همیشه طوری رفتار میکرد که گویی مشتاق دیدار مادرم است. ما هرگز بگو مگو و اختلافی بین آن دو ندیدیم. به قدری نسبت به هم مهربان و فداکار و باگذشت بودند که گمان میکردیم آنها هرگز با هم اختلافی ندارند. آنها واقعاً مانند دو دوست با هم بودند.»
۶- حتی در دلم هم نگفتم…
خود علامه درباره همسرش میگوید: «در طول زندگی ما هیچ گاه نشد خانم کاری بکند که من حداقل در دلم بگویم ای کاش این کار را نمیکرد، یا کاری را ترک کند که من بگویم ای کاش این عمل را انجام داده بود! هیچگاه به من نگفت چرا فلان عمل را انجام دادی یا چرا ترک کردی! مثلاً شما میدانید که کار من در منزل است و همیشه در منزل مشغول نوشتن یا مطالعه هستم. معلوم است که خسته میشوم و احتیاج به استراحت و تجدید قوا دارم. خانم به این موضوع توجه داشت. سماور همیشه روشن بود و بساط چای آماده! در عین حال که به کارهای منزل اشتغال داشت، هر ساعت یک فنجان چای میریخت، در اتاق کار من میگذاشت و دوباره به دنبال کارش میرفت تا ساعتی دیگر. من این همه محبت و صفا را چگونه میتوانم فراموش کنم؟»
۷- به احترام خانم و بچهها میایستاد
اهل کمک در خانه بود. با اینکه همسرش اجازه نمیداد کوچکترین کار خانه را انجام دهد و همیشه همه چیز را برای مطالعه، تحقیق و کتاب نوشتنش آماده میکرد اما علامه مردی نبود که اهل نشستن در اتاق و امر و نهی باشد. میهمان که میآمد، با هیجان میرفت کمک همسرش. همه کار میکرد؛ از مقدمات پذیرایی گرفته تا کارهای آشپزخانه. طوری کمک میکرد که خانم حتی یک لحظه از میهمانداری و پذیرایی احساس خستگی نکند. در خانه، مهربان بود و هر وقت به هر چیزی نیاز داشت خودش میرفت و میآورد. به اهل خانه خیلی احترام میگذاشت. خیلی وقتها وقتی خانم یا یکی از بچهها وارد اتاق میشد، بلند میشد و به نشانه احترام، تمام قد میایستاد.
۸- دیگر جلسه خصوصی است
ساعتهای ابتدایی شب ویژه خانواده بود؛ بگو و بخند و گفتوگوهای معمول خانوادگی. بعد از ظهر تا شب را میگفت دیگر جلسه خصوصی است؛ بیایید بنشینیم حرف بزنیم و میگفت این ساعت (نشستن با اهل خانه) بهترین اوقات من است و تمامی ناراحتیهایم را برطرف میکند. برای بچهها از خاطراتش و مسائل روز میگفت، شوخی میکرد، برایشان شعر میخواند، نقاشی یادشان میداد و برایشان سرمشق مینوشت؛ مثل همه مردان خانواده اما با یک فرق اساسی. هیچ کدام از حرفها، خاطرات، حکایتها و شوخیهایش بیهدف نبود. سعی میکرد آموزههای دینی و خانوادگیاش را در همین ساعتهای دورهمی و طوری که بچهها را دلزده نکند، به صورت غیرمستقیم یادشان بدهد. شاید برای همین است که بچههای علامه، همیشه از همصحبتی کودکانهشان با پدر خاطره خوشی دارند.
منبع: جام جم آنلاین
کلیدواژه: سیره خانوادگی علامه طباطبایی تفسیر المیزان حکایت سبک زندگی اهل خانه بچه گربه بچه ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت jamejamonline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «جام جم آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۹۹۶۳۰۴۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
چه اسم و فامیلی را میتوان تغییر داد؟
افراد به دلایل مختلف ممکن است تصمیم به تغییر نام و نام خانوادگی خود داشته باشند و بخواهند شناسنامه خود را در این خصوص اصلاح کنند، لازم است بدانیم این موضوع مستلزم قوانینی است که باید به آنها توجه کرد.
به گزارش خبرگزاری ایمنا، شهرنشینی مستلزم رعایت قوانین و قواعد شهری است و کارشناسان بر این باورند شهرنشینان هنگامی که به حقوق یکدیگر احترام بگذارند و به مسئولیتهای خویش در برابر شهر و اجتماع عمل کنند، به «شهروند» ارتقا پیدا میکنند.
حقوق شهروندی مجموعه حقهایی است که هر کدام از شهروندان از آن برخوردارند و باید توسط دیگر شهروندان و حاکمیت رعایت شود، حقوق شهروندی در ایران نیز همچون بسیاری از کشورها پذیرفته شده است که بارزترین و مهمترین نمود آن قانون اساسی است که در اصول ۳۲، ۳۴، ۳۵، ۳۷، ۳۸ و ۳۹ به آن اشاره شده است.
یکی از موضوعات قابل توجه حقوق شهروندی، موضوع تغییر اسم و فامیل است؛ هیچ محدودیتی برای درخواست تغییر نام خانوادگی وجود ندارد و هر کسی میتواند برای تغییر نام خانوادگی خود به سازمان ثبت احوال مراجعه کند و درخواست را داشته باشد، اما همه افراد موفق به تغییر نام خانوادگی خود نخواهند شد، چرا که در این خصوص قوانینی وجود دارد.
طبق ماده ۲۰ قانون ثبت احوال، انتخاب بعضی نامها ممنوع است، همچنین افرادی که این نامها را داشته باشند با رعایت مقررات میتوانند نام خود را تغییر دهند؛ افرادی که نامشان نامتناسب با جنس است (مانند ماشاالله برای بانوان و اشرف و اکرم برای آقایان)، افرادی که نامشان اسامی ایام هفته (مانند شنبه، دوشنبه) باشد، افرادی که نامشان مرکب ناموزون (مانند: سعید بهزاد، شهره فاطمه) باشد و یک نام محسوب نشوند، افرادی که نام آنها موجب هتک حیثیت مقدسات اسلامی میشود.
افرادی که نامشان ترکیبی از اسم و عنوان و عناوین لشکری یا کشوری (مانند سروان، سرتیپ، دکتر، شهردار یا سروان محمد و شهردار) است، افرادی که نامشان القاب ساده و مرکب (مانند ملک الدوله، خان، یا شوکت الملک، حاجیه سلطان و سلطانعلی) باشد، افرادی که نامشان زننده و مستهجن است (زننده و مستهجن بودن این نامها باید به تأیید شورای عالی برسد)، افرادی که نامشان مغایر با کرامت انسانی و شأن و منزلت آنها مانند گرگ، قوچی است، افرادی که نام آنها مغایرت زیادی با عرف و فرهنگ و مقدسات مذهبی دارد (مانند چنگیز)، افرادی که نامشان فرهنگ بیگانه را اشاعه و ترویج میکند (مانند وانوشکا) از دیگر افرادی هستند که میتوانند نام خود را تغییر دهند.
افرادی که معنای لغوی نامشان در جامعه غیرقابل پذیرش بوده و سبب تحقیر اشخاص میشود، افرادی که نامشان کلمات زائد و غیرضروری (مانند قلی، غلام) دارد، افرادی که نامشان به علت لهجه گوینده و آشنا نبودن مأمور ثبت با لهجهها و الفاظ و معانی محلی اشتباه نوشته شده است (مانند منیجه به منیژه)، افرادی که نام آنها با پدر و یا مادر خود یکسان است، افرادی که نامشان با برادران یا خواهرانشان یکسان باشد، افرادی که میخواهند نامشان از عربی به فارسی نوشته شود (مانند رحمن به رحمان، اسمعیل به اسماعیل، اسحق به اسحاق)، افرادی که مشرف به دین اسلام با تأیید مراجع ذیصلاح میشوند، افرادی که تغییر جنسیت دادهاند و دادگاه به صدور حکم تغییر نوع جنس در اسناد سجلی و شناسنامه اقدام کرده است، افرادی که نامشان دارای پیشوند خاص (مانند عبد که خاص اسامی و صفات ذات پروردگار است) باشد، این افراد نیز میتوانند نام خود را تغییر دهند.
طبق ماده ۲۰ قانون ثبت احوال کشور، تشخیص نامهای ممنوع با شورای عالی ثبت احوال است و این شورا نمونههای آن را تعیین و به سازمان اعلام میکند، همچنین انتخاب نام در مورد اقلیتهای دینی شناخته شده در قانون اساسی تابع زبان و فرهنگ دینی آنها است؛ لازم به ذکر است که ذکر سیادت در اسناد سجلی ساداتی که سیادت آنها در اسناد سجلی پدر یا جد پدری مندرج باشد یا سیادت آنها با دلایل شرعی ثابت شود الزامی است، مگر افرادی که خود را سید ندانند یا عدم سیادت آنان از لحاظ شرعی احراز شود.
طبق آئین نامه اجرایی ماده ۴۰ قانون ثبت احوال، نامهای خانوادگی که از واژههای نامناسب تشکیل شده باشند، نام خانوادگی طولانی که بیش از دو کلمه نباشند، نام خانوادگی که از واژگان خارجی تشکیل شده باشند، نامهای خانوادگی که از کلمات مغایر با ارزشهای فرهنگ اسلامی و مذموم تشکیل شده باشد، نام خانوادگی که از مناصب یا القاب و عناوین و واژههای منسوب تشکیل شده باشد، نام خانوادگی که از اسامی محل یا منسوب به محل و نامناسب تشکیل شده است، نام خانوادگی که موجب ننگ و سرافکندگی باشد، میتوانند تغییر کنند، همچنین اگر نام خانوادگی با نام خانوادگی پدر، جد پدر، فرزند، برادر، خواهر و عمو یکسان نباشد و افراد برای حفظ وحدت فرد بخواهند آن را تغییر دهند، بلامانع است.
افرادی که خواهان تغییر نام هستند، باید ۱۸ سال به بالا بوده یا اگر کمتر از ۱۸ سال دارند، باید دارای حکم رشد باشند؛ پدر یا جد پدری میتواند با ارائه شناسنامه اقدام به تعویض نام فرزندان کمتر از ۱۸ سال کند، همچنین سرپرست قانونی (قیم، امین، وصی) با ارائه مدارک مستند برای افراد صغیر و محجور که سمت او احراز شده باشد، میتواند اقدام کند.
کد خبر 751351